عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم
همان یک لحظه اول
که اول ظلم را می دیدم از مخلوق بی وجدان
جهان را با همه زیبایی و زشتی
بروی یکدگر ویرانه می کردم
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم
که در همسایه صد ها گرسنه چند بزمی گرم عیش و نوش می دیدم
نخستین نعره مستانه را خاموش آندم
بر لب پیمانه می کردم
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم
که می دیدم یکی عریان و. لرزان ،دیگری پوشیده از صد جامه رنگین
زمین و آسمان را
واژگون مستانه می کردم
عجب صبری خدا دارد!اگر من جای او بودم
بعرش کبریایی با همه صبر خدایی
تا که می دیدم عزیز نابجایی ،ناز ناروا بر دیده خوار ی می فروشد
گردش این چرخ را
وارونه بی صبرانه می کردم
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم
که می دیدم مشوش عارف و عامی ز برق فتنه این علم عالم سوز مردم کش
بجز اندیشه عشقو وفا
معدوم هر فکری در این دنیای پر افسانه می کردم
عجب صبری خدا دارد !
چرا من جای او باشم ؟
همین بهتر که او خود جای خود بنشسته و تاب و تماشای تمام زشتکاری های این مخلوق را دارد
وگرنه من به جای او چو بودم
یک نفس کی عادلانه سازشی با جاهل و فرزانه می کردم
عجب صبری خدا دارد!!!
عجب صبری خدا دارد!!!
عجب صبری خدا دارد!!!
:: بازدید از این مطلب : 712
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0